باران
  


همیشه سکوت نشانه ی تایید حرف طرف مقابل نیست ، گاهی

نشانه ی قطع امید از سطح شعور اوست !



نوشته شدهشنبه 5 بهمن 1392برچسب:, توسط ترنم
  


http://ahange-del.persianblog.ir/

 

 




نوشته شدهچهار شنبه 2 بهمن 1392برچسب:, توسط ترنم
  


 

        عکس متحرک طبیعت                                                                 

 




نوشته شدهشنبه 28 دی 1392برچسب:, توسط ترنم
  


مهم بودن خوبه ولی خوب بودن خیلی مهم تره . . .

وقتی از شادی به هوا میپری ، مواظب باش کسی زمین رو از زیر پاهات نکشه

 

 

مثل ساحل آرام باش ، تا مثل دریا بی قرارت باشند . . .

شاد بودن تنها انتقامی است که میتوان از دنیا گرفت ، پس همیشه شاد باش . .

فکر کردن به گذشته ، مانند دویدن به دنبال باد است . . .

برای آنان که مفهوم پرواز را نمیفهمند ، هر چه بیشتر اوج بگیری کوچکتر میشوی . . .

 

زیباترین حکمت دوستی ، به یاد هم بودن است ، نه در کنار هم بودن . . .

 

 

۩۞۩

باد می وزد …

میتوانی در مقابلش هم دیوار بسازی ، هم آسیاب بادی

تصمیم با تو است

 _*̡͌l̡*̡̡ ̴̡ı̴̴̡ ̡̡͡|___͡͡͡ _▫_͡ ___͡͡π__͡͡ __͡▫__͡͡ _|̡̡̡ ̡ ̴̡ı̴̡̡ *̡͌l̡*̡̡_سلام عزیزان خیلی خوش آمدید تصاویرمتحرک شباهنگ www.shabahang20.blogfa.com _*̡͌l̡*̡̡ ̴̡ı̴̴̡ ̡̡͡|___͡͡͡ _▫_͡ ___͡͡π__͡͡ __͡▫__͡͡ _|̡̡̡ ̡ ̴̡ı̴̡̡ *̡͌l̡*̡̡_

۩۞۩  سلام عزیزان خیلی خوش آمدید تصاویرشباهنگ Shabahang's Pictures ۩۞۩

 

 

 

 

 

 

 

 

 




نوشته شدهشنبه 28 دی 1392برچسب:, توسط ترنم
   سخن



   اشکایی که بعد از شکست می ریزیم همان عرق هایی است که برای پیروزی نریخته ایم

 

يكرنگ بمان حتي ...

حتي اگر در دنيايي زندگي ميكني كه

مردمش براي پررنگي هزار رنگ ميشوند

 

برای از بین بردن یک حقیقت , خوب به آن حمله نکنید
بلکه بد از آن دفاع کنید .

 

           تجربه بی رحم ترین معلم دنیاست. چون اول امتحان میگیره ، بعد درس میده!

                   

         موفقيت بدست آوردن چيزي است كه دوست داري ،اما خوشبختي دوست داشتن چيزي است كه به دست آورده اي

 

 

 

 

 

 




نوشته شدهجمعه 27 دی 1392برچسب:, توسط ترنم
  


آگهی تبلیغاتی پخش میکنه ، میگه ، مهاجرت به آمریکا “فقط” با ۵۰۰ هزار دلار
دلم میخواد برم یقه اون مجری رو بگیرم بگم لامصب برداشتت از کلمه فقط چیه ؟





نوشته شدهپنج شنبه 26 دی 1392برچسب:, توسط ترنم
  


در انتخاب دوست درنگ کن اما وقتی دوست شدی در آن ثابت قدم باش




نوشته شدهپنج شنبه 26 دی 1392برچسب:, توسط ترنم
  


شانس ما همیشه تو سینما یا تئاتر
 صندلی جلویی یه خانومی نشسته که موهاشو اندازه گنبد امام زاده داوود بالا برده



نوشته شدهپنج شنبه 26 دی 1392برچسب:, توسط ترنم
   گرگها


دوره ، دوره ی گرگهاست …!

مهربان که باشی ، می پندارند دشمنی!

گرگ که باشی ، خیالشان راحت میشود از خودشانی!!!

ما تاوان گرگ نبودنمان را می دهیم

 




نوشته شدهپنج شنبه 26 دی 1392برچسب:, توسط ترنم
  





نوشته شدهپنج شنبه 26 دی 1392برچسب:, توسط ترنم
  





نوشته شدهپنج شنبه 26 دی 1392برچسب:, توسط ترنم
  


عكس باران و گل




نوشته شدهپنج شنبه 26 دی 1392برچسب:, توسط ترنم
  





نوشته شدهپنج شنبه 26 دی 1392برچسب:, توسط ترنم
  





نوشته شدهپنج شنبه 26 دی 1392برچسب:, توسط ترنم
  


اگر عشق بورزید می گویند که سبک مغزید...

 اگر شاد باشید می گویند که ساده لوح وپیش پا افتاده اید....

 اگر سخاوتمند و نوعدوست باشید می گویند که مشکوکید...

اگر گناهان دیگران را ببخشید می گویند ضعیف هستید...

اگر اطمینان کنید می گویند که احمقید...

اگر تلاش کنید که جمع این صفات را در خود گرد آورید٬

مردم تردید نخواهند کرد که شیاد و حقه بازید.

(لئو بو سکا لیا)

Avazak.ir Line30 تصاویر جداکننده متن (3)




نوشته شدهدو شنبه 23 دی 1392برچسب:, توسط ترنم

زنده بودن را به بیداری بگذرانیم

 که سالها به اجبار خواهیم خفت

Avazak.ir Line25 تصاویر جداکننده متن (2)




نوشته شدهدو شنبه 23 دی 1392برچسب:, توسط ترنم

Avazak.ir Line47 تصاویر جداکننده متن (4)

 

 




نوشته شدهدو شنبه 23 دی 1392برچسب:, توسط ترنم

بنده ای از خدا پرسید : اگر تو سرنوشت مرا نوشته ای چرا دعا کنم ؟
خدا گفت : شاید نوشته باشم هرچه دعا کند ...

Avazak.ir Line9 تصاویر جداکننده متن (1)




نوشته شدهدو شنبه 23 دی 1392برچسب:, توسط ترنم

روزی مجنون از روی سجاده شخصی رد شد! مرد نماز را شکست و گفت: مردک درحال راز و نیاز با خدا بودم تو چگونه این رشته را بریدی…؟! مجنون لبخندی زد و گفت: من عاشق بنده ای هستم و تو را ندیدم تو چگونه عاشق خدایی و مرا دیدی….!؟!؟

Avazak.ir Line5 تصاویر جداکننده متن (1)

 




نوشته شدهدو شنبه 23 دی 1392برچسب:, توسط ترنم
  


بهترین دوستم اینه هست...

 

 

چون وقتی من گریه میکنم او نمیخندد....

 

 

"چارلی چاپلین"

 Avazak.ir Line50 تصاویر جداکننده متن (4)




نوشته شدهجمعه 20 دی 1392برچسب:, توسط ترنم

روزی مرد با خدایی از خدا پرسید:
"خداوندا، دوست دارم بدانم بهشت و جهنم چه شکلی هستند؟"
خداوند آن مرد روحانی را به سمت دو در هدایت کرد و یکی از آنها را باز کرد؛
مرد نگاهی به داخل انداخت. درست در وسط اتاق یک میز گرد بزرگ وجود داشت که روی آن یک ظرف خورش بود؛
آنقدر بوی خوبی داشت که دهانش آب افتاد. اما افرادی که دور میز نشسته بودند بسیار لاغر مردنی و مریض حال بودند.
به نظرقحطی زده می آمدند. آنها در دست خود قاشق هایی با دسته بسیار بلند داشتند.
اما از آن جایی که این دسته ها از بازوهایشان بلند تر بود، نمی توانستند قاشق را در دهان خود فرو ببرند.
مرد با دیدن صحنه بدبختی و عذاب آنها غمگین شد.
خداوند گفت: "تو جهنم را دیدی"
و اما بهشت،
او را به اتاق بعدی بردند و در را باز کردند.
آنجا هم دقیقا مثل اتاق قبلی بود. یک میز گرد با یک ظرف خورش روی آن، که دهان مرد را آب انداخت.
اما افراد دور میز، قوی و تپل بودند و دائماً می خندیدند.
با اینکه مثل جای قبل همان قاشق های دسته بلند را داشتند!!!
مرد گفت: "نمی فهمم!
خداوند جواب داد: "ساده است! می بینی؟ اینها یاد گرفته اند که به همدیگر غذا بدهند، در حالی که آنها تنها به خودشان فکر می کردند. (دیدی، جهنم و بهشت هر دو یک شکلند، منتها آدمها، آندو را متفاوت می سازند)"

پریسا دنیای شکلک ها   www.sheklakveblag.blogfa.com/




نوشته شدهجمعه 20 دی 1392برچسب:, توسط ترنم
   بهشت


ردی با اسب و سگش در جاده‌ای راه می‌رفتند. هنگام عبور از كنار درخت عظیمی، صاعقه‌ای فرود آمد و آنها را كشت. اما مرد نفهمید كه دیگر این دنیا را ترك كرده است و همچنان با دو جانورش پیش رفت. گاهی مدت‌ها طول می‌كشد تا مرده‌ها به شرایط جدید خودشان پی ببرند.

پیاده‌روی درازی بود، تپه بلندی بود، آفتاب تندی بود، عرق می‌ریختند و به شدت تشنه بودند. در یك پیچ جاده دروازه تمام مرمری عظیمی دیدند كه به میدانی با سنگفرش طلا باز می‌شد و در وسط آن چشمه‌ای بود كه آب زلالی از آن جاری بود. رهگذر رو به مرد دروازه‌بان كرد: «روز به خیر، اینجا كجاست كه اینقدر قشنگ است؟»

دروازه‌بان: «روز به خیر، اینجا بهشت است.»

- «چه خوب كه به بهشت رسیدیم، خیلی تشنه‌ایم.»

دروازه‌بان به چشمه اشاره كرد و گفت: «می‌توانید وارد شوید و هر چه قدر دلتان می‌خواهد بنوشید.»

- اسب و سگم هم تشنه‌اند.

نگهبان: واقعأ متأسفم. ورود حیوانات به بهشت ممنوع است.

مرد خیلی ناامید شد؛ چون خیلی تشنه بود، اما حاضر نبود تنهایی آب بنوشد. از نگهبان تشكر كرد و به راهش ادامه داد. پس از اینكه مدت درازی از تپه بالا رفتند، به مزرعه‌ای رسیدند. راه ورود به این مزرعه، دروازه‌ای قدیمی بود كه به یك جاده خاكی با درختانی در دو طرفش باز می‌شد. مردی در زیر سایه درخت‌ها دراز كشیده بود و صورتش را با كلاهی پوشانده بود، احتمالأ خوابیده بود.

مسافر گفت: روز به خیر

مرد با سرش جواب داد.

- ما خیلی تشنه‌ایم، من، اسبم و سگم.

مرد به جایی اشاره كرد و گفت: میان آن سنگ‌ها چشمه‌ای است. هرقدر كه می‌خواهید بنوشید.

مرد، اسب و سگ، به كنار چشمه رفتند و تشنگی‌شان را فرو نشاندند.

مسافر از مرد تشكر كرد. مرد گفت: هر وقت كه دوست داشتید، می‌توانید برگردید.

مسافر پرسید: فقط می‌خواهم بدانم نام اینجا چیست؟

- بهشت

- بهشت؟ اما نگهبان دروازه مرمری هم گفت آنجا بهشت است!

- آنجا بهشت نیست، دوزخ است.

مسافر حیران ماند: باید جلوی دیگران را بگیرید تا از نام شما استفاده نكنند! این اطلاعات غلط باعث سردرگمی زیادی می‌شود!

- كاملأ برعكس؛ در حقیقت لطف بزرگی به ما می‌كنند. چون تمام آنهایی كه حاضرند بهترین دوستانشان را ترك كنند، همانجا می‌مانند...

پریسا دنیای شکلک ها   www.sheklakveblag.blogfa.com/




نوشته شدهپنج شنبه 19 دی 1392برچسب:, توسط ترنم
  


حکایت می کنند که دو نفر بر سر قطعه ای زمین نزاع می کردند و هر یک می گفت: این زمین از آن من است.

نزد حضرت عیسی علیه السلام رفتند.

حضرت عیسی علیه السلام گفت: اما زمین چیز دیگری می گوید!

گفتند : چه می گوید ؟

گفت: می گوید هر دو از آن منند !

جملات زیبا گیله مرد

پریسا دنیای شکلک ها   www.sheklakveblag.blogfa.com/

 




نوشته شدهپنج شنبه 19 دی 1392برچسب:, توسط ترنم

تولد انسان روشن شدن کبریتی است و مرگش خاموشی آن !

بنگر که در این فاصله چه کردی؟؟؟

گرما بخشیدی...؟

یا 

سوزاندی...

پریسا دنیای شکلک ها   www.sheklakveblag.blogfa.com/

 




نوشته شدهپنج شنبه 19 دی 1392برچسب:, توسط ترنم

عکسهای بسیار زیبا به همراه جملات آموزنده

عکسهای بسیار زیبا به همراه جملات آموزنده

جمله زیبا با عکس, جملات کوتاه آموزنده

جمله زیبا با عکس, جملات کوتاه آموزنده

عکسهای بسیار زیبا به همراه جملات آموزنده

597488qhwrtkdvlu

 




نوشته شدهپنج شنبه 19 دی 1392برچسب:, توسط ترنم

animated gifs of rain




نوشته شدهیک شنبه 15 دی 1392برچسب:, توسط ترنم
  





نوشته شدهیک شنبه 15 دی 1392برچسب:, توسط ترنم
   باران


هی باران !

دلت را خوش نکُن به ذوق مردم از باریدنت

این جماعت زمانی تورا میخواهند که برایشان صرف داشته باشی

وقتی دلشان تورا میخواهد که هوا گرم باشد

زمین خُشک باشد

...

همین که خیسشان کُنی ُ لباسشان کثیف شود

همین که ناخواسته ضرر برسانی

همین که برنامه هایشان را لغو کُنی

تو را به فُحش خواهند کشید

 اما نگران نباش !

تو تنها نیستی

رفتارشان با مَن هم شبیه توست !




نوشته شدهیک شنبه 15 دی 1392برچسب:, توسط ترنم

 

 




نوشته شدهیک شنبه 15 دی 1392برچسب:, توسط ترنم

  داستان زير را آرت بو خوالد طنز نويس پر آوازه آمريكايي در تاييد اينكه نبايد  اخبار ناگوار را به يكباره به شنونده گفت تعريف مي كند:

مرد ثروتمندي مباشر خود را براي سركشي اوضاع فرستاده بود. پس از مراجعه پرسيد:

-جرج از خانه چه خبر؟

-خبر خوشي ندارم قربان سگ شما مرد.

-سگ بيچاره پس او مرد. چه چيز باعث مرگ او شد؟

-پرخوري قربان!

-پرخوري؟ مگه چه غذايي به او داديد كه تا اين اندازه دوست داشت؟

-گوشت اسب قربان و همين باعث مرگش شد.

-اين همه گوشت اسب از كجا آورديد؟

-همه اسب هاي پدرتان مردند قربان!

-چه گفتي؟ همه آنها مردند؟

- بله قربان. همه آنها از كار زيادي مردند.

-براي چه اين قدر كار كردند؟

-براي اينكه آب بياورند قربان!

-گفتي آب آب براي چه؟

-براي اينكه آتش را خاموش كنند قربان!

-كدام آتش را؟

-آه قربان! خانه پدر شما سوخت و خاكستر شد.

-پس خانه پدرم سوخت! علت آتش سوزي چه بود؟

-فكر مي كنم كه شعله شمع باعث اين كار شد. قربان!

-گفتي شمع؟ كدام شمع؟

-شمع هايي كه براي تشيع جنازه مادرتان استفاده شد قربان!

-مادرم هم مرد؟

-بله قربان. زن بيچاره پس از وقوع آن حادثه سزش را زمين گذاشت و ديگر بلند نشد قربان.!

-كدام حادثه؟

-حادثه مرگ پدرتان قربان!

-پدرم هم مرد؟

-بله قربان. مرد بيچاره همين كه آن خبر را شنيد زندگي را بدرود گفت.

-كدام خبر را؟

-خبر هاي بدي قربان. بانك شما ورشكست شد. اعتبار شما از بين رفت و حالا بيش از يك سنت تو اين دنيا ارزش نداريد. من جسارت كردم قربان خواستم خبر ها را هر چه زودتر به شما اطلاع بدهم قربان!!!




نوشته شدهیک شنبه 15 دی 1392برچسب:, توسط ترنم
.: Weblog Themes By www.NazTarin.com :.